loading...
منتظران آخرین منجی
الحقیر بازدید : 101 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)
1.  گاهى احساس مى‏كنم از تمام مسائل عقيدتى و اخلاقى آگاهم، اما در عمل به‏آن‌ها عاجز هستم. علت چيست؟

اطلاع و آگاهى از احكام دين و اخلاقى، اولين قدم در انجام و عمل بدان‏ها است؛ يعنى اگر علمى در كار نباشد، عمل نيز ممكن نخواهد بود. اگر چنانكه عملى نيز بدون اطلاع و آگاهى انجام شود، ارزش نخواهد داشت؛ پس در اولين قدم، علم و آگاهى از احكام شريعت و مسائل اخلاقى لازم و ضرورى است؛ ولى صرف داشتن علم و آگاهى در رستگارى و فلاح كافى نيست؛ به عبارتى اين شرط، شرط لازم است و نه شرط كافى و شرط كافى همان ملتزم بودن بدان و به مرحله عمل و تحقق خارجى رساندن آن است. حال علت چيست كه با اين‌كه مى‏دانيم فلان چيز حرام است، بدان دست مى‏يازيم و يا فلان امر واجب است از انجام آن سر باز مى‏زنيم. اين‌جا دو حالت مى‏توان تصور كرد:
اگر پس از علم و آگاهى از حرام يا واجب بودن امرى به آن عمل نكرد و پس از آن، دچار پشيمانى و ندامت نشد، اين، علامت بى‌اعتقادى و عدم التزام به دين است؛ ولى اگر حالت ندامت دست داده و با خود عهد و پيمان بست كه آن عمل حرام را مرتكب نشده يا امر واجب را به جا‏آورد، اين شخص مشكل ضعف ايمان دارد كه بايد به تقويت آن پرداخته و اين نقيصه را جبران كند. لازم به توضيح است احكام اسلام سه دسته‌اند:

الف)
اعتقادى است مانند توحيد، نبوت، حضرت و معاد كه عمل انجام دادنى در آن نيست و صرف اعتقاد و يقين است،
ب) احكام شرعى است همانند واجبات، محرمات، مكروهات و مستحبات اينجا صرف علم و اعتقاد كافى نيست و آنچه از ما خواسته شده، عمل است
ج) مسائل اخلاقى و روحى است، مثل آراسته شدن به فضايل انسانى و الهى (تحليه) و پيراسته شدن از صفات ناپسند و غير اخلاقى (تخليه) كه در اين مقوله نيز تنها وظيفه ما عمل به دستورات است، در قسم دوم  (احكام و فروعات شرعى) متأسفانه قشر وسيعى از مردم نيز بدين مشكل دچارند كه با وجود علم به وجوب نماز، روزه، خمس، امر به معروف، نهى از منكر و حج، از روى سهل‏انگارى و سستى از انجام آن‌ها كه در ظاهر با مشقت و سختى همراه است، خوددارى مى‏كنند هر چند خود را مسلمان مى‏دانند. اين مشكل، تنها با تقويت بنيه اعتقادى و كلامى (همان قسم اول) قابل حل است؛ يعنى شخص بايد با مطالعه، تفكر و موعظه، ديدگاه خود را به خدا، معاد، عذاب آخرت و نبوت تصحيح كرده و در خود، برابر احكام الهى احساس تكليف را ايجاد كند. در قسم سوم (صفات اخلاقى و روحى) انجام خصوصيات اخلاقى ستوده و ترك صفات ناپسند، تنها براى رسيدن افراد به كمال انسانى و تخلق آنها به اخلاق الهى توصيه شده است؛ يعنى انجام اين امور، جزء كرامت‌هاى انسانى و
الحقیر بازدید : 106 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)
- نمى‏دانم چرا در مراسم عزاى حسينى از چشمانم اشك نمى‏آيد؟
شايد يكى از دلايلى كه باعث شده در مراسم سوگوارى سيدالشهدا به قول شما حتى قطره‏اى اشك از چشمان شما جارى نشود، اين باشد كه ذهنيت عقلانى شما چه بسا توجيه مناسبى براى گريه كردن نيافته است و اگر به فلسفه گريه بر امام حسين (علیه السلام) و ديگر ائمه مظلوم پى ببريد، اين مسئله حل شود.

البته همان طور كه مى‏دانيد گريه بر امام حسين (علیه السلام) از واجبات نيست، ولى مسئله گريه و عزادارى براى حضرت سيدالشهداء از بافضيلت‏ترين اعمال است و فلسفه‏هاى سازنده و تربيتى متعددى دارد از جمله: 1- زنده داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسينى، 2- الهام‌بخش روح انقلابى و ستم‌ستيزى، 3- پيوند عميق عاطفى بين امت و الگوهاى راستين، 4- اقامه مجالس دينى در سطح وسيع و آشنا شدن توده‏ها با معارف دينى، 5- پالايش روح و تزكيه نفس، 6- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم

البته در ميان انسان‌ها از نظر اثرپذيرى‏هاى عاطفى تفاوت‏هايى وجود دارد، ازاين‏رو شما نبايد چندان نگران باشيد و چه بسا به تدريج و با شركت در مجالسى كه از حال و سوز و گداز بيشترى برخوردار است بتوانيد بر اين مسئله فائق آييد.

اما نكته قابل ذكر اين است كه ائمه اطهار (علیهم السلام)  به ما تذكر دادند كه در مراسم سوگوارى حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام)  اگر گريه به چشمان شما نيامد، حالت حزن و اندوه به خود بگيريد و سرتان را پايين بياوريد و به اصطلاح حالت «تباكى» به خود بگيريد، تا انشاءالله اجر و ثواب عزادارى آن حضرت نصيب شما بشود.

اما براى درمان خشكى چشم راه‏هاى زير مفيد است: پرهيز از گناه، بيدارى سحر و تلاوت قرآن، روزه‏دارى و پرهيز از پرخورى و پرخوابى، شركت در مجالس موعظه و نصيحت، مطالعه احوال بزرگان و شيفتگان حضرت حق، 2- حقد و كينه را چگونه از خود برطرف كنيم؟
حِقد (كينه) پنهان كردن دشمنى در دل و ثمره غضب است. زيرا غضب وقتى [به سبب عجز از انتقام] تشفّى پيدا نكرد و ناچار فرو خورده شد، به باطن مى‏رود و در آنجا به صورت حقد و كينه درمى‏آيد. كينه از مُهلكات بزرگ است.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اَلمؤمِنُ لَيسَ بِحَقُودٍ (مؤمن كينه‏توز نيست.) غالباً كينه ملازم با آفاتى است، از قبيل حسد، دورى و بريدن از شخص مورد كينه، ايذاى او و دست زدن به محرماتى از قبيل: دروغ، غيبت، بهتان، فاش كردن راز، پرده‏درى، اظهار عيب، شماتت نسبت به بلايى كه به وى رسيده و خوشحالى از آن، شادى از ظهور لغزش‏ها و خطاهاى او، استهزا و مسخره كردن وى، اعراض از او برای خوار شمردنش، ادا نكردن حقوق او (مانند دين يا صله رحم)و غیر اینها. همه اينها حرام است و به تباهى دين و دنيا مى‏انجامد و ضعيف‏ترين مرتبه كينه اين است كه از آفات ياد شده احتراز كند و براى كينه مرتكب گناه نشود. لكن برفرض كه هيچ يك از اينها پديد نيايد، خود كينه از امراضى است كه بر باطن آدمى سنگينى مى‏كند و روح از آن متألّم و در آزار است.

الحقیر بازدید : 107 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

دروغ مصلحت آمیزچیست؟ در اسلام چه حکمی دارد؟ وآیا پیامبران و پیشوایان بزرگ چنین دروغی می گفته اند؟

 

پاسخ

دروغ ذاتاًکار فوق العاده بدی است و بسیاری از مشکلات و بدبختی ها و نابسامانی های اجتماعی کنونی ما براثر همین دروغ است ،در بعضی از بیاناتی که از ائمّه اهل بیت (علیه السلام) رسیده دروغ را کلید سایر گناهان شمرده اند!
ولی درعین حال در پاره ای از موارد استثنایی پیش آمدهایی می کند که اگر انسان در آنجا راست بگوید فتنه و فساد بزرگی بر پا می شود در حالی که اگر راست نگوید آتش فتنه خاموش می گردد،مثلاً هر گاه میان دو نفر اختلاف شدیدی باشد و یکی از آنها پشت سر دیگری بد گویی کند و ما هم بشنویم، وبدانیم که اگر در برابر سؤالاتی که می شود راست بگوییم و بد گوئی های اورا فاش کنیم آتش فتنه ای بر پا می شود که ممکن است تلفات و خسارات مهمّی به بار آورد،بدیهی است در چنین موردی راست گفتن کار غلطی است،و هیچ عاقلی نمی تواند بگوید در چنین موردی هم باید راست گفت،این یک قانون مسلّم عقلی است که هر گاه فساد چیزی،از صلاح آن بیشتر باشد ما باید از آن چیز بپرهیزیم. قوانین اسلامی نیز این حکم عقلی را تأیید نموده ،و درچنین موارد استثنایی از روی ضرورت ، دروغ گفتن را تجویز می کند.
ولی به دو موضوع باید مؤکّداً توجّه داشت :
نخست اینکه این موضوع کاملاً جنبه استثنایی دارد و جز در شرایط خاصّی دروغ گفتن جایز نیست و نباید عدّه ای موضوع ((دروغ مصلحت آمیز)) را دستاویز کرده و بدون جهت و یا برای بدست آوردن منافع شخصی غلطی دروغ بگویند و این عمل زشت را  به نام اینکه مصلحت ایجاب کرده مرتکب شوند.
دوّم اینکه اسلام به قدری به موضوع دروغ اهمّیّت داده که حتّی در موردی که ضرورت ایجاب می کند که انسان دروغ بگوید دستور((توریه)) داده و در میان دانشمندان و فقهاءِ ما این فتوی مشهور است.
منظور از ((توریه)) این است که در موارد ضروری به جای دروغ گفتن جمله ای گفته شود که شنونده به گمان خود از آن مطلبی استفاده کند در حالی که منظور گوینده چیز دیگری بوده است مثلاًکسی از ما بپرسد آیا فلان کس درباره من چنین حرف بدی زده؟ ما در جواب بگوییم : نه و منظورمان این باشد که به این عبارت نگفته،اگر چه همان مطلب را به عبارت دیگر گفته است،ولی شنونده از کلمه ((نه)) چنین می پندارد که اصلاً آن حرف درباره او گفته نشده است.
و اگر در کلمات پیشوایان دین به مقتضای ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگیری از اختلافات و فتنه ها دروغ مصلحت آمیزی بوده است حتماً از قبیل توریه است که دروغ محسوب نمی گردد.
این نکته هم ناگفته نماند در مواردی که وظیفه انسان توریه یا دروغ مصلحت آمیز باشد اگر راست بگوید گناه کرده و هر فسادی به وجود بیاید او مسؤل است! روشن است که در آیات قرآن هیچ گونه دروغ مصلحت آمیز و توریه وجود ندارد،یعنی درباره آیات و احکام الهی اصولاً چنین ضرورتی مفهوم ندارد.

 

الحقیر بازدید : 96 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

آیا تنبیه بدنی زن جایز است؟ آیا صحیح است که در قرآن مجید اجازه داده شده که اگر زن از حقوق زناشویی سر باز زند او را تنبیه بدنی نمایند؟

 

پاسخ

جای تردید نیست که اسلام خدمات پر ارزشی به جامعه زنان عالم کرده،و حقّ بزرگی به گردن آنها دارد حتّی آن دسته از نویسندگان تاریخ تمدّن غربی که نظر خوش به اسلام ندارند مانند ((کرین برینتون)) و ((جان کریستوفر)) و ((روبرت لی وولف)) در کتاب تاریخ تمدّن غرب و مبانی آن در شرق ، صریحاً اعتراف می کنند که نهضت اسلام کمک مؤثّری به بهبود حال زنان نمود و قرآن مجید نیز دستور های مؤکّدی در این باره صادر کرده است نمونه آن آیه شریفه ((وَعٰاشِروُهُنَّ بِالْمَعْروُفِ)) (نساء آیه 19) و ((هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُنَّ)) (بقره آیه 187) می باشد.
در بیانات پیشوایان اسلام به قدری درباره خوش رفتاری با زنان تأکید شده که فرموده اند در برابر آنها حتّی ترشرویی نکنید ((لاٰ قَبیح لَها وَجْها)) همچنین زنان را موظّف کرده که با نهایت مهربانی و خوشرفتاری با شوهران رفتار نمایند.
امّا در مورد تنبیه خفیف بدنی زنانی که حاضر به اداءِ حقوق زناشویی نیستند دستور صریح قرآن این است که شوهر نخست از طریق پندواندرز،سپس با جدا کردن بستر خویش و قهر کردن وارد گردد،اگر هیچ وسیله ای مؤثّر نشد در این صورت می تواند از تنبیه خفیف بدنی استفاده کند و بدیهی است که این موضوع یک موضوع کاملاً استثنایی ودرحقیقت حکم جرّاحی یک بیمار را دارد که مخصوص مواقع ضرورت است.
حتّی اگر شوهر نیز از انجام حقوق زناشویی سر باز زند و راهی برای وادار ساختن او به انجام این حقوق جز تنبیه بدنی نداشته باشد حکومت اسلامی حق دارد او را تنبیه بدنی نماید.
این نکته نیز لازم به یادآوری است که در بعضی از زنان (طبق نظریه روانشناسان) همواره یک حالت ((مازوشیم)) (آزارخواهی) وجود دارد که گاهی به عللی تشدید می گردد و به صورت یک بحران روانی بروز می کند،در این گونه موارد بحرانی و استثنایی تنبیه ملایم در تسکین روحی آنها مؤثّر است.
به این نکته نیز باید توجّه داشت که تنبیه مزبور نباید طوری باشد که موجب مجروح شدن یا حتّی سیاه و کبود و سرخ شدن بدن گردد.

 

درباره ما
این سایت در نظر دارد به امید خدا و یاری امام زمان (عج) بتواند برای معرفی دین و امام زمان قدمی بردارد شاید از ما راضی شوند . برای سلامتی و تعجیل در فرج آن حضرت 5 صلوات بفرستید .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درمورد مطلب ذکر شده چیست ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 94
  • بازدید ماه : 72
  • بازدید سال : 660
  • بازدید کلی : 13,006