«چون راه مي رفت، قدم ها را به روش متكبران بر زمين نميكشيد و با تأنّي و وقار، راه مي رفت. و چون مي خواست با كسي سخن گويد، به روش ارباب دولت به گوشه چشم نظر نمي كرد بلكه با تمام بدن ميگشت و سخن ميگفت.»7
آري؛ با آن كه تمام ملك و وجود، زير چتر دولت او است، چنان عطر تواضع از گلستان خلق عظيمش فضاي هستي را پر كرده است كه صاحبان اقتدار چند روزه و عاريتي دنيا را در گرد راهش مدهوش گذاشته است، تا به گوش هوش عالمان صلا زند كه دولت حقيقي، رستن از زنجير و قيد دولت و مقام است و آن كس كه دولت ناچيز دنيا بر او چيره شود تا آن جا كه در راه رفتنش نيز اثر بگذارد، اسير است نه امير. اين بزرگ سفير نور آمده است تا زنجير نار از پاي آدميان بگسلد و بار سنگين وابستگي و تعلقات را از دوششان بردارد كه حق تعالي اين گونه توصيفش فرمود:
وَ يَضعُ عَنْهُمْ إِصرَهُمْ وَ الأَغْلَلَ الَّتى كانَت عَلَيْهِمْ8.
(و بارهاي سنگين و زنجيرهايي را كه بر آنها بود [از دوش و گردنشان] بر مي دارد.)
ديد حق بين رسول امينصلي الله عليه و آله و سلّم
چون به جانب خود ملتفت مي شد تا با كسي سخن بگويد، به روش ارباب دولت، به گوشه چشم نظر نمي كرد؛ بلكه با تمام بدن مي گشت و سخن مي گفت. در اكثر احوال ديدهاش به زير بود و نظرش به سوي زمين زياده بود.9 پيوسته سرش در زير بود و نظر بر روي مردم، بسيار نمي كرد.10
آري؛ آن سروري كه پيشواي جنّيان و انسيان و پريان، و راهبر ملكيان و ملكوتيان است و آمده است خلق را تا خالق و آفريدگان را تا آفريدگار در سفري از صبح خلقت تا آن سوي ابديّت رهنمون باشد، بايد هر حركت و سكونش، گردش چشمانش و حركت پلك هايش، به ميزان حساب و دقت و بر اساس كتاب و حكمت باشد.
اگر قرار است صراط و طريق الي الله، باريكتر از مو و تيزتر از شمشير باشد كه يك لحظه غفلت و يك نگاه شهوتخيز بيجا و نادرست، انسان را به پرتگاه ندامت و حسرت، و قعر چاه ذلّت و خفّت رهسپار كند11، بايد راهنمايش ديدهاي حقبين و نگاهي حقيقتنگر باشد؛ زيرا نگاه و چشم را اثري عظيم در سرنوشت انسان است؛ چنان كه امام اهل يقين و سيد الساجدين-عليهالسلام- درباره حق چشم ميفرمايد:
و اما حقّ بصرك فغضّه عمّا لايحل لك و ترك ابتذاله الاّ لموضع عبرة تستقبل بها بصرا أو تستفيد بها علما فإنّ البصر باب الاعتبار (و لا قوّة الاّ بالله).12
اما حق چشم تو اين است كه آن را از چيزي كه بر تو حلال نيست فرو بندي، و هرزه و مبتذلش نسازي [و آن را فروبندي] جز آنجا كه عبرتآور و موجب بينايي تو باشد يا به وسيلۀ آن از دانشي بهرهبري؛ زيرا چشم دروازه عبرت آموزي است (و هيچ تواني [بر اطاعت] جز به كمك خداوند نيست.
آري؛ رسول الله -صلي الله عليه و آله و سلّم- كه آواي وحي، او را الگو و اسوۀ عالميان معرفي ميكند13، حتي نگاهش، درس حكمت و معرفت است و خاندان مطهّر آن بزرگوار نيز برنامه اسلام را براي نگاه كردن انسان و وظيفۀ اين عضو حساس به طور كامل،بيان كردهاند كه چكيده و خلاصهاي از آن در رسالههاي عمليّۀ فقهاي بزرگوار شيعه جلوهگر شده است.14
نويسنده: حسن رجبيان
پينوشتها:
ــــــــــــــــــــــــ
1. از اشعار عالم كامل، مرحوم ملا محمد طاهر - قدّس سره- در مدح حضرت اميرالمؤمنين - عليه السلام-، منتهي الآمال، ج 1، ص319، ذيل فصل دوم در بيان فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام.
2. ديوان مرحوم وفايي شوشتري قدّس سرّه، ص67، در مدح حضرت ابالفضل العباس - عليه السلام-.
3. نساء، آيه77. (سرمايه دنيا ناچيز است).
4. قلم، آيه4 (به درستي كه تو بر اخلاق عظيم و برجستهاي هستي).
5. انبياء، آيه107 (و ما تو را جز رحمت براي جهانيان نفرستاديم).
6. آل عمران، آيه159(و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو پراكنده مي شدند).
7. منتهي الآمال، ج1، در تاريخ حضرت ختمي مرتبت ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.
8. اعراف، آيه157.
9. منتهي الآمال، ج1، در تاريخ حضرت ختمي مرتبت ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.
10. همان: 95.
11. كافي، ج2، ص 456، باب انّ ترك الخطيئة... ، ص11.
12. بحار، ج 71، باب جوامعالحقوق،ص11، ذيل حديث 1 مشهور به رساله حقوق امام سجاد -عليه السلام-.
13. احزاب، آيه21 (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسولِ اللهِ أُسوَةٌ حَسنَةٌ).
14. رسالۀ توضيح المسائل، احكام نگاه كردن.