البته همان طور كه مىدانيد گريه بر امام حسين (علیه السلام) از واجبات نيست، ولى مسئله گريه و عزادارى براى حضرت سيدالشهداء از بافضيلتترين اعمال است و فلسفههاى سازنده و تربيتى متعددى دارد از جمله: 1- زنده داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسينى، 2- الهامبخش روح انقلابى و ستمستيزى، 3- پيوند عميق عاطفى بين امت و الگوهاى راستين، 4- اقامه مجالس دينى در سطح وسيع و آشنا شدن تودهها با معارف دينى، 5- پالايش روح و تزكيه نفس، 6- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم
البته در ميان انسانها از نظر اثرپذيرىهاى عاطفى تفاوتهايى وجود دارد، ازاينرو شما نبايد چندان نگران باشيد و چه بسا به تدريج و با شركت در مجالسى كه از حال و سوز و گداز بيشترى برخوردار است بتوانيد بر اين مسئله فائق آييد.
اما نكته قابل ذكر اين است كه ائمه اطهار (علیهم السلام) به ما تذكر دادند كه در مراسم سوگوارى حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام) اگر گريه به چشمان شما نيامد، حالت حزن و اندوه به خود بگيريد و سرتان را پايين بياوريد و به اصطلاح حالت «تباكى» به خود بگيريد، تا انشاءالله اجر و ثواب عزادارى آن حضرت نصيب شما بشود.
اما براى درمان خشكى چشم راههاى زير مفيد است: پرهيز از گناه، بيدارى سحر و تلاوت قرآن، روزهدارى و پرهيز از پرخورى و پرخوابى، شركت در مجالس موعظه و نصيحت، مطالعه احوال بزرگان و شيفتگان حضرت حق، 2- حقد و كينه را چگونه از خود برطرف كنيم؟
حِقد (كينه) پنهان كردن دشمنى در دل و ثمره غضب است. زيرا غضب وقتى [به سبب عجز از انتقام] تشفّى پيدا نكرد و ناچار فرو خورده شد، به باطن مىرود و در آنجا به صورت حقد و كينه درمىآيد. كينه از مُهلكات بزرگ است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اَلمؤمِنُ لَيسَ بِحَقُودٍ (مؤمن كينهتوز نيست.) غالباً كينه ملازم با آفاتى است، از قبيل حسد، دورى و بريدن از شخص مورد كينه، ايذاى او و دست زدن به محرماتى از قبيل: دروغ، غيبت، بهتان، فاش كردن راز، پردهدرى، اظهار عيب، شماتت نسبت به بلايى كه به وى رسيده و خوشحالى از آن، شادى از ظهور لغزشها و خطاهاى او، استهزا و مسخره كردن وى، اعراض از او برای خوار شمردنش، ادا نكردن حقوق او (مانند دين يا صله رحم)و غیر اینها. همه اينها حرام است و به تباهى دين و دنيا مىانجامد و ضعيفترين مرتبه كينه اين است كه از آفات ياد شده احتراز كند و براى كينه مرتكب گناه نشود. لكن برفرض كه هيچ يك از اينها پديد نيايد، خود كينه از امراضى است كه بر باطن آدمى سنگينى مىكند و روح از آن متألّم و در آزار است.
از آنجا كه كينه عبارت از دشمنى باطنىاست، بنابراين همه اخبارى كه درباره ذم و نكوهش دشمنى و عداوت رسيده، دلالت بر مذمت و ناپسندى آن نيز دارد. پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرموده است: «هيچ وقت جبرئيل نزد من نيامد، مگر اينكه گفت: اى محمد از دشمنى و عداوت مردم احتراز كن.» و نيز آن حضرت مىفرمايد: «جبرئيل هرگز در هيچ امرى اين قدر سفارش نكرد كه در خصوص دشمنى مردم.»
حضرت صادق (علیه السلام) هم فرموده است: مَن زَرَعَ العَداوَةَ حَصَدَ ما بَذَرَ (هر كه تخم عداوت بكارد همان را كه كِشته است درو ميکند) راه علاج اين خوى بد اين است كه آدمى متذكر باشد كه اين عداوت باطنى در دنيا ثمرى ندارد، زيرا بيچاره كينهتوز لحظهاى از درد و رنج آسوده نيست و در آخرت گرفتار عذاب خواهد بود و با وجود اين به محقود (آنكه او را دشمن دارد) هيچ زيانى نمىرسد و عاقل حاضر نيست در حالتى باقى بماند كه براى او زيانآور و براى دشمنش سودمند باشد. بعد از اين تذكر بايد سعى كند كه با شخصى كه عداوت دارد همانند دوستان رفتار کند؛ با شكفتگى و مهربانى با او ملاقات كند و براى برآوردن حوايج وى بكوشد، بلكه بيش از ديگران به او نيكى و احسان كند تا نفس را گوشمال داده و بينى شيطان را برخاك بمالد و پيوسته اين روش را ادامه دهد تا آثار اين خوى زشت به كلى از ميان برود.
كينهتوزى عداوت باطنى است و در حقيقت بدخواهى پنهانى و نخواستن خير براى دشمن است و ضد آن «نصيحت» است كه به معناى خيرخواهى و نخواستن شر است. بنابراين از معالجات كينه اين است كه متذكر خوبى و فواید نصيحت باشد تا اين امر، او را در از بين بردن آن يارى كند.
3- براى كنترل چشم در اجتماع چه راهكارى را پيشنهاد مىكنيد؟ و آثار چشمچرانىچيست؟
اما در باب كنترل چشم: اگر نگاه شما، به صورتِ خيره و عمدى نيست و در اثر برخوردهاى اجتماعى ايجاد مىشود به آن حساس نباشيد. اما اگر به صورتى درآمده كه گناه تلقى مىشود، براى درمان آن بايد مراحلى را طى كنيد. در مرحله اول به برنامه زير به دقت عمل كنيد و در عدم تخلف از آن كاملا سختگير باشيد:
1. هر روز صبح بعد از نماز با خداى خود شرط كنيد كه هرگز نگاه عمدى به نامحرم نكنيد و هم از او در اين مسير استعانت جوييد.
2. در طول روز كاملا مراقب خود باشيد و هرگاه نفس شما را وسوسه كرد، بلافاصله با آن برخورد کنید و جلوى تخلفش را بگيريد.
3. شب بعد از نماز چند دقيقه كنشهاى روزانه خود را محاسبه كنيد و در جدولى موارد تخلف يا اطاعت خود را يادداشت کنید.
4. نسبت به موارد عدم تخلف، خداى را سپاس گزاريد و در موارد تخلف استغفار و خود را تنبيه و سرزنش كنيد و تصميم جدىترى براى مجاهده با نفس در روز بعد بگيريد. اين برنامه را تا مدتى ادامه دهید.
5. نمازهاى خود را كاملا با توجه و حضور قلب و دقت كامل بخوانيد. زيرا نماز بزرگترين عامل بازدارنده از كژىهاست و ميزان قبولى نماز هر كس متناسب با قوت بازدارندگى آن از فحشاست. بنابراين هر قدر نماز بهتر باشد ديگر اعمال نيز بهتر خواهند بود و هر اندازه نماز از حقيقت اصلىاش دور گردد، ديگر كنشها نيز به ناهنجارى خواهند گراييد.
در خاتمه توجه به يك نكته بسيار ضرورى است و مىتواند انسان را برای كنترل چشم خويش و بازدارى آن از نگاه به نامحرم، بلكه حتى از فكر اين گناه باز دارد و آن اينكه آدمى فكر كند و دريابد كه از نگاه به نامحرم چه سود و زيانى نصيبش مىگردد و آيا سود آن بيشتر است يا زيان آن؟ سود آن لذت غريزى و شهوانى نفس است كه البته زودگذر و كوتاه مدت است.
ضرر آن چند چيز است كه برخى از آنها عبارتاند از قساوت دل، زوال شوق عبادت در روح انسان، ضعيف شدن اراده و از همه مهمتر كه مورد نظر ما نيز است، مشغول شدن فكر و ذهن و دل انسان بدون رسيدن به هيچ نتيجه مطلوب است. بسيارى از اضطرابها و غم و غصهها و تشويش خاطر جوانان در اثر عشقهاى مجازى به وجود آمده و نقطه آغازين آن عشقها نيز نگاههاى خارج از محدوده مجاز شرعى است.
حال آيا درك آن لذت زودگذر ارزش مبتلا شدن به اين مشكلات را دارد؟
4- چگونه بدبينى را از خود دور نمايم؟
سوء ظن نسبت به ديگران موجب وارد شدن ضررهاى فراوان معنوى و حتى مادى به انسان مىگردد. حضرت على (علیه السلام) فرمود: «مراقب باش كه سوء ظن بر تو غلبه پيدا نكند، به درستى كه بدگمانى هيچ رفاقتى را بين تو و دوستت باقى نمىگذارد».1
در اسلام شديداً از ترتيب اثر دادن به گمانهاى بيهوده و بىاساس منع شده و از انسانها خواسته شده تا زمانى كه به مسئلهاى يقين و علم پيدا نكردهاند، درباره آن قضاوت نكنند، چرا كه عمل به ظنّ و گمان رابطه میان آدميان را دچار تشويش و سستى میکند و اعتماد را در جامعه از بين مىبرد.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: سُوءُ الظنّ يُفسِدُ الاُمُورَ و يُبْعِثُ عَلَى السُّرُورِ (گمان بد كارها را فاسد كرده و انسان را بر كارهاى زشت وامىدارد)2 حتى در حديثى از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) وارد شده است: (كسى كه به برادر خود سوء ظن داشته باشد به تحقيق به خداوند بدى نموده است، زيرا خداوند فرموده: اِجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ)3
پس به مجرد اينكه كلام و يا عملى را از دوست خويش مشاهده كرديم، نبايد آن را بر بدى و سوء قصد وى حمل کنيم. همچنين نبايد ديگران را بدون دليل و مدرك، متهم به كارهاى زشت كنيم و پيشوايان دينى و امامان (علیهم اسلام) از ما خواستهاند كه كارهاى برادران مسلمان خود را بر بهترين شكل حمل کنيم و حتى اگر حمل بر صحت و درستى آن مشكل است، تلاش كنيم تا وجه خوبى برايش پيدا كرده و از هرگونه بدگمانى تا قبل از مرحله علم بپرهيزيم.4 در غير اين صورت هميشه انسان از ديگران و گفتار و كردار آنان وحشت خواهد داشت و چنين خواهد پنداشت كه هر عملى كه انجام مىدهند عليه او صادر گرديده است.
گفتنى است كه اين امر از صفات منافقان است. قرآن كريم در وصف منافقين مىفرمايد: «آنان مانند چوبى خشك بر ديوارند كه هر صدايى بشنوند بر زيان خويش پندارند»5
بدگمانى نسبت به تمامى مردم ممنوع و مذموم است چه رسد به دوستانى كه آنان را قبلاً امتحان کرده و براى رفاقت با خود برگزيدهايم.
اما راههاى مبارزه:
الف) مطالعه آيات واخبارى كه در مذمت سوء ظن آمده است. براى اين منظور به كتابهاى اخلاقى از قبيل:
1. نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، نگاشته آیت الله، مهدوى كنى
2. معراج السعاده نوشته مرحوم نراقى
3. اخلاق اسلامى، ترجمه جامع السعادات، مراجعه کنید
ب) هرگاه به كسى سوء ظن پيدا كرديد، در عمل هيچ تأثير و نقشى به آن ندهيد، بلكه سعى كنيد با فرد مورد سوء ظن، رفتارى آميخته با حسن ظن داشته باشيد. در اين صورت اين خوى ناپسند، ضعيف شده و از بين خواهد رفت.
ج) هرگاه كه مورد حمله سوء ظن واقع شديد، به خدا پناه ببريد و با استعاذه و استغفار، از او مدد بطلبيد.6
پىنوشته
----------------
1. بحارالانوار، ج 77، ص 207.
2. غررالحكم، حرف سين، لفظ «سوء».
3. ميزان الحكمه، ج 5، ص 625.
4. بحارالانوار، ج 75، ص 196.
5. سوره منافقون، آيه 4.
6. اقتباس از پرسمان.