شميم خُلق حضرت ختمي مرتبت ص
در شماره پيشين، پنجرهاي از فكر برگوشهاي از منظر اخلاق نيكوي رسول مطهر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم گشوديم و از عطر دلاويز سيره آن حضرت در راه رفتن و نظر كردن، مشام جان را معطر ساختيم، و اكنون نظر دقّت بر سيرهاي ديگر از سنّت حسنه آن مودَّب به اخلاق الله ميافكنيم.
سيره آن حضرت در سلام كردن
هر كس را ميديد، به سلام مبادرت ميكرد.1
بر اطفال و زنان، سلام ميكرد.2
سلام، يكي از نامهاي مقدس خداوند متعال است.3 ذات مقدّس او از هر عيب و نقص در سلامت است و دوست ميدارد بندگانش از قيد و بند عيبها و نقصها رها شوند و به سوي كمال كه سلام و سلامتي از كاستيها است رهسپار شوند؛ در حالي كه سرتاسر حياتشان سلام باشد كه فرمود:
) وَ سلَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوت وَ يَوْمَ يُبْعَث حَيًّا (4
سلام بر او! روزي كه تولد يافت و روزي كه ميميرد و آن روز كه زنده برانگيخته ميشود.
از اين رو، سفير پاك خويش ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مبعوث فرمود تا شجره آدميّت را در مكارم اخلاق و فضائل و كمالات به ثمر بنشاند كه فرمود:
بعثت لأتمّم مكارم الأخلاق؛5
مبعوث شدم تا مكارم اخلاق را تمام سازم.
از جمله مكارم اخلاق و فضائل و آداب، افشاء، نشر و گسترش سلام است.
سلام يعني انسان، خود سالم باشد، اعضا و جوارحش از عيوب ظاهري و باطني سالم باشد؛ دستش سالم از جنايت، چشمش سالم از خيانت، زبانش سالم از ناحق گويي و پايش سالم از كجروي و تعدّي و تجاوز، و خلاصه به حقيقت و راستي مُسلِم باشد كه فرمود:
المُسْلِم مَنْ سَلِمَ المُسْلِمون مِنْ يدهِ و لسانِهِ6
مسلمان، آن كسي است كه مسلمانان از دست و زبانش در سلامت باشند.
اما بايد دانست كه فرمانرواي كشور تن، قلب است و تا قلبِ انسان، سالم نباشد، سلام و سلامت اعضا ممكن نيست كه «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».
و نجات بشر از عقبات قيامت و گرفتاري عرصات محشر، تنها در گرو آن است كه قلبي سالم از غير خدا و خالي از صفات رذيله و ناپسند را به درگاه مالك روز جزا آورد.سيره آن حضرت در سلام كردن
هر كس را ميديد، به سلام مبادرت ميكرد.1
بر اطفال و زنان، سلام ميكرد.2
سلام، يكي از نامهاي مقدس خداوند متعال است.3 ذات مقدّس او از هر عيب و نقص در سلامت است و دوست ميدارد بندگانش از قيد و بند عيبها و نقصها رها شوند و به سوي كمال كه سلام و سلامتي از كاستيها است رهسپار شوند؛ در حالي كه سرتاسر حياتشان سلام باشد كه فرمود:
) وَ سلَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوت وَ يَوْمَ يُبْعَث حَيًّا (4
سلام بر او! روزي كه تولد يافت و روزي كه ميميرد و آن روز كه زنده برانگيخته ميشود.
از اين رو، سفير پاك خويش ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مبعوث فرمود تا شجره آدميّت را در مكارم اخلاق و فضائل و كمالات به ثمر بنشاند كه فرمود:
بعثت لأتمّم مكارم الأخلاق؛5
مبعوث شدم تا مكارم اخلاق را تمام سازم.
از جمله مكارم اخلاق و فضائل و آداب، افشاء، نشر و گسترش سلام است.
سلام يعني انسان، خود سالم باشد، اعضا و جوارحش از عيوب ظاهري و باطني سالم باشد؛ دستش سالم از جنايت، چشمش سالم از خيانت، زبانش سالم از ناحق گويي و پايش سالم از كجروي و تعدّي و تجاوز، و خلاصه به حقيقت و راستي مُسلِم باشد كه فرمود:
المُسْلِم مَنْ سَلِمَ المُسْلِمون مِنْ يدهِ و لسانِهِ6
مسلمان، آن كسي است كه مسلمانان از دست و زبانش در سلامت باشند.
اما بايد دانست كه فرمانرواي كشور تن، قلب است و تا قلبِ انسان، سالم نباشد، سلام و سلامت اعضا ممكن نيست كه «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».
) يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلا مَنْ أَتى اللهَ بِقَلْبٍ سلِيمٍ (7
در آن روز كه مال و فرزندان سودي نميبخشد * مگر كسي كه با قلب سليم به پيشگاه خداوند آيد.
از اين رو بايد در تصفيه قلب از كدورات و زشتيها كوشيد؛ لجنهاي نفاق را از دل زدود8 و كثافات حسد را شستوشو داد و خار و خاشاك كبر و نخوت را از دل گرفت و خاكروبههاي حرص و تعلقاتِ دست و پاگير را جاروب كرد، تا قلبي سليم و درپي آن، اعضايي پاك و سالم داشت. آنگاه كه چراغ پرفروغ سلام و سلامتي در وجود انسان مشتعل شد، به سالمسازي محيط پيرامون خويش ميپردازد و همه جا را به نور سلام و سلامت خود روشنايي ميبخشد؛ از اين رو پيامآور اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
خيركم من اطعم الطعام و أفشي السلام و صلّي بالليل و الناس نيام.9
بهترين شما كسي است كه اطعامِ طعام كند و افشاي سلام نمايد و در حالي كه مردمان در خوابند، نماز گزارد.
آري، او كه خود سيدالمسلمين است، سيرت و سنتّش اين بود كه در سلام كردن، از همگان پيشي ميگرفت و بر اطفال و زنان نيز سلام ميكرد.
البته بايد توجه داشت هدف از سلام كردن، ايجاد و نشر سلام و سلامتي و رهايي از همه بندهاي شهواني و نفساني و دنيوي است؛ از اين رو وقتي مطلوب و اثر بخش است كه همراه نيّت پاك و مصفا باشد؛ بدين سبب پيشوايان معصوم عليهم السلام آداب سلام را - آنگونه كه بايد - به ما آموختهاند، چنانچه در حديث است:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بر زنان سلام ميكرد و آنان جواب ميدادند، و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر زنان پير سلام ميكرد و از سلام كردن بر زنان جوان كراهت داشت و ميفرمود: «ميترسم از او خوشم آيد و بيشتر از ثوابي كه از سلام كردن ميطلبم، گناه بر من وارد شود.10
محدث عاليمقدار و عارف به احاديث و اخبار، علامه بزگوار مجلسي ـ قدس سره ـ در ذيل اين حديث ميفرمايد: اينها را براي تعليم ديگران ميفرمودهاند و خود، از امثال اينها معصوم و منزّه بودهاند. 11
آري؛ به ما آموختهاند كه سلام، براي سلامت و عافيت است و هر جا رنگ و بوي آلودگي به خود گرفت، ديگر سلام نيست.
اينجا به همين مقدار بسنده ميكنيم و -انشاءالله- در آينده به گوشهاي ديگر از آداب اين سيره حسنه از امراي اسلام و ائمه كرام ـ عليهم السلام ـ ميپردازيم.
نويسنده: حسن رجبيان
پینوشتها:
ــــــــــــــــــــــــ
1 . منتهي الامال، ج1، در تاريخ حضرت ختمي مرتبت (ص)، فصل چهارم، ص54.
2 . همان، ص60.
3 . سوره حشر: 34 (هو الله الذي... السلام المؤمن...) و نيز در دعاها آمده: «أللّهم أنت السلام و منك السلام و لك السلام و إليك يعود السلام» (مفاتيح الجنان، تعقيبات مشتركه).
4 . سوره مريم: 15.
5 . بحارالانوار، ج67، ص372، باب 59، ذيل حديث 18 و ج68، ص373، باب 92، حسن الخلق ذيل ح1؛ مستدرك الوسائل، ج11، ص187، باب استحباب التخلق بمكارم الاخلاق و ذكر جمله منها.
6 . وسائل الشيعه، ج12، ص278، باب 152، تحريم اغتياب المؤمن، ح1؛ بحارالانوار، ج74، ص73، باب 3، ما أوصي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم الي اميرالمؤمنين عليه السلام.
7 . سوره شعراء: 88-89.
8 . بهترين چيزي كه نفاق را از دل ميبرد و به نور خدا مصفايش ميسازد صلوات بلند بر حضرات محمد و آل محمّد صلي الله عليهم اجمعين است چنانچه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: إرفعوا أصواتكم بالصلاه عليّ فإنّها تذهب بالنّفاق.» «صدايتان را به صلوات بر من بلند گردانيد كه اين كار، نفاق را از دل ميبرد.» بحارالانوار، چاپ بيروت، ج91، ص59، باب فضل الصلاه علي النبي و آله صلي الله عليهم ، ح41؛ اصول كافي، ج2، كتاب الدعاء، باب 20، الصلاه علي النبي محمد و اهل بيته عليهم السلام ؛ القطره، ج1، ص106، باب فضل الصلاه علي النبي و آله،حديث 7.
9 . شيخ صدوق قدس سره، خصال، ج1، ص103، ترجمه سيد احمد فهري، چاپ انتشارات علميه اسلاميه.
10 و 11. علامه مجلسي قدس سره، حليه المتقين، باب يازدهم آداب مجالس، فصل اوّل در فضيلت سلام و آداب آن، ص238