loading...
منتظران آخرین منجی
الحقیر بازدید : 88 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

عوامل پیدایش معنویت‌های نوظهور

معمولاً اين طور گفته مي‌شود كه ما در عصر بازگشت انسان به معنويت يا بازگشت معنويت به زندگي بشر به سر مي‌بريم؛ اما نگاهي به روند شتاب‌زده و گسترده معنويت‌گرايي كه بيش از چند دهه از عمر آن نمي‌گذرد، به وضوح نشان مي‌دهد با پديده‌ انفجار معنويت روبه رو هستيم. انسان مدرن كه به سختي دور از معنويات نگه داشته مي‌شد و در تمدني زندگي مي‌كرد كه غير از جهان و زندگي مادي براي چيز ديگري ارزش قائل نبود، حريص و عجول و عنان گسيخته به معنويات روي آورده و همانند مردماني كه در قحطي به سر مي‌برند و انبار ناني يافته‌اند، سنت‌هاي كهن عرفاني و معنوي را برگرفته و هر كس تكه‌ يا تكه‌هايي از مكاتب مختلف را چنگ زده و مي‌كوشد روح تشنه خود را با آن سيراب كند.
ميلتون، پركارترين محقق در حوزه جامعه‌شناسي اديان نو‌پدید مي‌نويسد: بيش از دوهزار فرقه معنويت‌گرا در آمريكا و بيش از دوهزار جريان معنويت‌جويي در اروپا است و در صد كمي از آن‌ها مشتركند.
در حقيقت، با گذشت حدود چهل سال، حدود چهار هزار مكتب و فرقه عرفاني و معنوي در جهان غرب شكل گرفته است. اين جريان‌هاي معنويت‌گرا، طيف بسيار متنوعي را شامل مي‌شوند كه از عرفان اديان ابراهيمي تا استفاده از مواد مخدر و روابط آزاد جنسي را در بر مي‌گيرد. در واقع، هر چيز كه به نوعي فرصت رهايي از چارچوب‌هاي جامعه مدرن و روگرداني از هنجارهاي تمدن مادي و سرمايه‌داري را فراهم كند، معنويت شناخته مي‌شود.

در اين شرايط، معنويت، هر آن چيزي است كه براي اعراض از زندگي مادي و تمدن غالب و ارزش‌ها و هنجار‌هاي سرمايه‌داري فرصتي فراهم سازد. ماديت براي انسان معاصر، همين مدل یکنواخت زندگي غربي و ارزش‌ها و اهداف زندگي روزمره است و به هر نحو كه بتوان از اين چار‌چوب بيرون زد و نفسي كشيد، صورتي از معنويت ايجاد شده است. معنويت در فرهنگ امروز انسان مدرن يا پست‌مدرن هر گونه فراروي، روگرداني و نه گفتن به معيارها و هنجارهاي زندگي مادی مدرن است.

در دنياي امروز كه مرزهاي فرهنگي كمرنگ شده و سواره‌نظام و پياده‌نظام رسانه‌اي، ابرفرهنگ غرب را در جهان مي‌گستراند، جهان اسلام نيز از حضور اين جريان‌هاي هزار رنگ منزه و پاك نمانده است؛ از اين رو مطالعه نقادانه اين فرقه‌ها – به خصوص آن‌ها كه در ايران پر‌كارترند - ضروري است و كوتاهي در اين امر زيان‌هاي جبران ناپذيري را به فرهنگ و ساير ساحت‌هاي حيات اجتماعي وارد خواهد كرد.

کثرت فرقه‌هاي معنویت‌گرایی که در ايران رايج هستند به راستی همت و دانش و مهارت محققان را به مصاف مي‌طلبد. البته ممكن است بعضي از صاحب‌نظران ارجمند گمان كنند كه بهتر است تنها عرفان اسلامي را ارائه دهيم و در اين صورت از نقد اين فرقه‌هاي معنوي بي‌‌نياز هستيم؛ در حالي كه از چند جهت نقد مستقل اين جريان‌ها ضروري مي‌نمايد: نخست اين‌كه اين فرقه‌ها به سبب نفوذ در فرهنگ مسلمانان تعاليم و روش‌هاي خود را با برخي آموزه‌هاي اسلام همانند معرفي كرده و اذعان مي‌كنند ما همان چيزي را مي‌گوييم و مي‌خواهيم كه عرفان اسلامي مي‌جويد، تنها زبان و شيوه ما امروزي، متفاوت و مردمي‌تر است؛ به اين دليل لازم است تفاوت‌ها و كاستي‌هاي اين جريان‌هاي معنويت‌گرا نقادي و تبيين شود، تا از اين تشبيه جلوگيري كرده و اين شبهه را بر طرف كند. دوم اين كه عرفان اسلامي براي ارائه، نيازمند زبان و مخاطب‌شناسي امروزين است و نمي‌توان با خواندن آثار گذشته به تنهايي با جامعه امروزي ارتباط برقرار كرد و تحفه‌اي محبوب و دل‌نشين به جامعه فرهنگي ارمغان داد. معنويت‌هاي نوظهور با اين‌كه ساختار، اهداف و محتواي مناسبي ندارند، معمولاً ادبيات سهل و دلپذيري را به كار مي‌گيرند كه آشنايي با آن، اساتيد و پژوهشگران عرفان اسلامي را براي بازخواني و بازتوليد عرفان اسلامي براي مخاطب امروزي و در جامعه معاصر، توانمند مي‌سازد. سوم اين كه شناخت نقاط ضعف و كژي‌ها و كاستي‌هاي عرفان‌ها يا اديان عصر جديد، كمك مي‌كند در ارائه امروزين عرفان اسلامي و بازتوليد تعاليم و آموزه‌هاي آن بر اساس شرايط مخاطب معاصر، به بيراه‌ نرويم و آسيب‌هاي نوآوري در اين حوزه را كاهش دهيم.

شیدایی فطری


الحقیر بازدید : 130 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

شميم خُلق حضرت ختمي مرتبت ص

در شماره پيشين، پنجره‌اي از فكر برگوشه‌اي از منظر اخلاق نيكوي رسول مطهر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم گشوديم  و از عطر دلاويز سيره آن حضرت در راه رفتن و نظر كردن، مشام جان را معطر ساختيم، و اكنون نظر دقّت بر سيره‌اي ديگر از سنّت حسنه آن مودَّب به اخلاق الله مي‌افكنيم.
سيره آن حضرت در سلام كردن
هر كس را مي‌ديد، به سلام مبادرت مي‌كرد.1
بر اطفال و زنان، سلام مي‌كرد.2
سلام، يكي از نام‌‌هاي مقدس خداوند متعال است.3 ذات مقدّس او از هر عيب و نقص در سلامت است و دوست مي‌دارد بندگانش از قيد و بند عيب‌ها و نقص‌ها رها شوند و به سوي كمال كه سلام و سلامتي از كاستي‌ها است رهسپار شوند؛ در حالي كه سرتاسر حياتشان سلام باشد كه فرمود:

) وَ سلَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوت وَ يَوْمَ يُبْعَث حَيًّا (4

سلام بر او! روزي كه تولد يافت و روزي كه مي‌ميرد و آن روز كه زنده برانگيخته مي‌شود.

از اين رو، سفير پاك خويش ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مبعوث فرمود تا شجره آدميّت را در مكارم اخلاق و فضائل و كمالات به ثمر بنشاند كه فرمود:

بعثت لأتمّم مكارم الأخلاق؛5

مبعوث شدم تا مكارم اخلاق را تمام سازم.

از جمله مكارم اخلاق و فضائل و آداب، افشاء، نشر و گسترش سلام است.

سلام يعني انسان، خود سالم باشد، اعضا و جوارحش از عيوب ظاهري و باطني سالم باشد؛ دستش سالم از جنايت، چشمش سالم از خيانت، زبانش سالم از ناحق گويي و پايش سالم از كج‌روي و تعدّي و تجاوز، و خلاصه به حقيقت و راستي مُسلِم باشد كه فرمود:

المُسْلِم مَنْ سَلِمَ المُسْلِمون مِنْ يدهِ و لسانِهِ6

مسلمان، آن كسي است كه مسلمانان از دست و زبانش در سلامت باشند.

اما بايد دانست كه فرمانرواي كشور تن، قلب است و تا قلبِ انسان، سالم نباشد، سلام و سلامت اعضا ممكن نيست كه «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».

الحقیر بازدید : 81 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

مهدويت

محبت به وجود مبارك حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف
كتاب آب حيات(مجموعه سخنرانيهاي حضرت آيت‌الله ناصري
اي يوسـف آخـر سـوي اين يعقوب نابينا بيا
اي عيسـي پنهان شـــده بر طـارم مينا بيا
از هجر روزم قير شد، دل چون كمان بد تير شد
يعقـوب مسـكين پير شد اي يوسـف برنا ‌بيا
ديوان شمس


اشاره
مقاله‌اي از يك كتاب: اين بخش قسمتي از كتاب آب حيات(مجموعه سخنرانيهاي حضرت آيت‌الله ناصري) انتخاب شده و آورده شده است.

محبّت به حضرت، سفارش خداوند
محبّت وجود مبارك حضرت حجّت، نه تنها از ضروريّات مذهب تشيّع‏كه در شمار ضروريّات اسلام است. چرا كه ظهور كامل صفت رحمانيّت خداوند دردار دنيا وابسته به ظهور آن حضرت و بسط عدل بدست ايشان مى‏باشد؛ ازين روست‏كه خداوند متعال، خود انبياء را به محبّت ايشان امر مى‏فرمود و به مراتب عظيم ايشان‏آگاهى مى‏بخشيد. اين مطلب آنچنان است كه گويا خداوند، حبيب خود را نيز به محبّت ايشان امركرده است. در اينجا اشاره به اين مطلب لازم مى‏نمايد كه حبيب، خود محبوب‏خداوند است و آفرينش طفيل وجود او.

پيش از آنكه بيش از اين در اين باره سخنى داشته باشيم، نظر خواننده ارجمند را به‏حديثى بس گرانقدر كه صاحب قواميس الدرر چون شمارى ديگر از محدّثان شيعى‏آن را نقل كرده است، جلب مى‏نمائيم. متن اين حديث كه نشانگر كمال محبّت‏خداوند نسبت به وجود مبارك پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله است؛ چنين است:

حضرت حق - جلّ و علا - به حضرت موسى خطاب كرد كه: اى‏موسى! به شكرانه اينكه من تو را به كليمى و هم صحبتى خودانتخاب كردم، در توحيد و معارف ثابت قدم باش و دوستى محمّد وآل‏محمّد را در قلب خود جايگزين كن.

حضرت موسى عرض كرد: پروردگارا! اين محمّد كه به او اشاره ‏مى‏كنى كيست؟
فرمود: آن كسى است كه اسمش بر يك طرف عرش نوشته شده واسم وصيّش بر طرف ديگر عرش نقش بسته است. او حبيب من وپيغمبر آخرالزمان است، من تو را بواسطه او و از عَرَق او آفريدم، اومحبوب من است؛ پس در معارف و توحيد ثابت قدم باش و محبّت‏حضرتش را در دلت ثابت نگه دار.

الحقیر بازدید : 98 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

روان‌شناسي خانواده در پرتو كلام معصومان ـ عليهم السلام ـ

اصول روابط زن و شوهر :   زن و شوهر، در جايگاه مهم‌ترين ركن خانواده، در كارآمدي، سلامت و نيل به اهداف ازدواج و تشكيل خانواده، نقشي اساسي بر عهده دارند. هر گونه ضعف و اختلال در شخصيت زن و شوهر و روابط آن‌ها، نه تنها رابطه خطي آن‌ها بلكه، همه اعضا و كاركردهاي خانواده را تحت تأثير قرار مي‌دهد؛ بنابر اين، قدم اول براي تحكيم خانواده، برقراري روابط مناسب بين زن و شوهر است. در اين بخش، اصول روابط زن و شوهر را از ديدگاه اسلام، مي‌پردازيم.
اصل اول:
توجه به تفاوت‌هاي رواني زن و مرد
امر مهمي كه معمولاً در ابتداي ازدواج مورد غفلت بسياري از زوجين قرار مي‌گيرد، تفاوت‌هاي شخصيتي آن‌ها با يكديگر است. تفاوت‌هاي فرهنگي، قومي و تربيت خانوادگي هر يك از زوجين، زمينه‌هاي تفاوت شخصيتي آنها است؛ اما آنچه تازه مي‌نمايد، تفاوت‌هاي رواني بين دو جنس زن و مرد است. هر يك از زن و مرد، طرف مقابل را بر اساس الگوي جنسيتي خود مي‌سنجد. هر چند افراد تا پيش از ازدواج، با جنس مخالف در خانواده اصلي خود يا ساير محيط‌ها ارتباط‌هايي داشته‌اند، رابطه جديد آن‌ها با همسر از نظر كمي و كيفي و عمق، بيش از رابطه با هر فرد ديگر است. زن و شوهر، با ديدن تشابهات و مشتركاتي، خويش را همسان يكديگر دانسته‌اند؛ ولي پس از ازدواج، با تفاوت‌هاي جدي مواجه مي‌شوند كه همين امر، به طور طبيعي سبب بروز اختلافات مي‌شود.

زن، جزئي‌نگري و نگاهي زيبايي‌شناختي دارد؛ به ظرايف امور دقت مي‌كند و كمتر، نگاه جامع و كلي به امور دارد. مرد، كلي‌نگر است و به ظرايف امور، كمتر توجه مي‌كند. تنوع رنگ و الگوي لباس، نوع آرايش و انتخاب‌هاي گوناگون زن، بسيار گسترده‌تر از مرد است. علايق زن، بيشتر توجه به همسر و امور خانوادگي است؛ در حالي كه همت مرد، بيشتر متوجه مسائل  اجتماعي و بيرون خانواده است.
الحقیر بازدید : 97 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

روان شناسي خانواده در پرتو كلام معصومان ع

الف) ازدواج
ازدواج، قراردادي بين زن و مرد است كه در هر جامعه بر اساس قواعد خاصي برقرار مي‌شود. اين عقد، مرحله مهمي ‌از زندگي زن و شوهر را به دنبال دارد كه بسياري از نيازهاي آن دو از اين طريق تأمين مي‌شود. ازدواج، در كلام اولياي دين اسلام در مرتبه اول سنت الهي1 و سنت همه پيامبران 2 به ويژه پيامبر اسلام ـصلي الله عليه و آله‌ـ اعلام شده است3. بخش مهمي ‌‌از نيازهاي انسان، مانند نياز جنسي، نياز دلبستگي و نياز به رشد و تعالي در پرتو ازدواج به بهترين نحو تأمين مي‌شود. اين نيازها از نظر روان شناسي جزء نيازهاي طبيعي انسان است كه همه انسان هاي سالم را در مرحله‌اي از زندگي درگير خود مي‌سازد4. بي‌توجهي و عدم ارضاي هر نياز انساني، موجب ناكامي‌ فرد و بروز ناهنجاري در او مي‌شود، از اين رو حركت انسان در مسير طبيعي، جز با ازدواج در مقطعي مناسب از زندگي، يعني جواني مقدور نيست. اين تحليل روان‌شناختي، كلام اولياي دين اسلام -عليهم السلام- را مبني بر اين‌كه ازدواج، سنت الهي و شيوه انبياء است، تبيين مي‌كند. «حصور» بودن [=ازدواج نكردن] دو پيامبر، حضرت عيسي و حضرت يحيي را مي‌توان استثنايي ميان انسان‌ها دانست، چنان‌كه اصل تولد حضرت عيسي و فرزنددار شدن حضرت زكريا(=‌‌پدر حضرت يحيي) در پيري، موارد استثنايي در طول تاريخ است و نمي‌تواند الگويي براي انسان‌ها در نظر گرفته شود، در حالي كه همه انبيا و اولياي الهي به اين سنت پايبند بودند.
اكنون با بررسي آثار ازدواج، تأثير آن را بر رشد و كمال انساني بررسي مي‌كنيم.

ب) آثار ازدواج
هر انسان در مرحله بلوغ و پس از آن، با نياز جنسي مواجه مي‌شود. ازدواج، يك بستر طبيعي و مناسب براي تأمين اين نياز است. در اين پديده يك رابطه جدّي بين زن و مرد، زمينه مناسب و سالمي‌‌براي ارضاي اين نياز فراهم مي‌كند. از آن‌جا كه اين نياز طبيعي است، اگر در بستر ازدواج تأمين نشود، بايد سركوب شود يا در بستر ناسالم اخلاقي و بهداشتي تأمين شود و هر دو روند، به سلامت فرد و روند رشد او آسيب وارد مي‌كند. در هر صورت، نياز جنسي دغدغه خاطري براي فرد پديد مي‌آورد كه انرژي رواني او را تحليل برده و تمركز او را در جهت نيل به اهداف علمي ‌و رواني تضعيف مي‌كند.

همان‌گونه كه اشاره شد، نياز دلبستگي و انس، در طبيعت انساني وجود دارد و همين نياز، عاملي براي آفرينش انساني به نام حوّا در كنار حضرت آدم بود.5 اين نياز، در كودكي به سبب رابطه مناسب پدر و مادر تأمين مي‌شود. در جواني و بزرگسالي،

الحقیر بازدید : 101 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)
1.  گاهى احساس مى‏كنم از تمام مسائل عقيدتى و اخلاقى آگاهم، اما در عمل به‏آن‌ها عاجز هستم. علت چيست؟

اطلاع و آگاهى از احكام دين و اخلاقى، اولين قدم در انجام و عمل بدان‏ها است؛ يعنى اگر علمى در كار نباشد، عمل نيز ممكن نخواهد بود. اگر چنانكه عملى نيز بدون اطلاع و آگاهى انجام شود، ارزش نخواهد داشت؛ پس در اولين قدم، علم و آگاهى از احكام شريعت و مسائل اخلاقى لازم و ضرورى است؛ ولى صرف داشتن علم و آگاهى در رستگارى و فلاح كافى نيست؛ به عبارتى اين شرط، شرط لازم است و نه شرط كافى و شرط كافى همان ملتزم بودن بدان و به مرحله عمل و تحقق خارجى رساندن آن است. حال علت چيست كه با اين‌كه مى‏دانيم فلان چيز حرام است، بدان دست مى‏يازيم و يا فلان امر واجب است از انجام آن سر باز مى‏زنيم. اين‌جا دو حالت مى‏توان تصور كرد:
اگر پس از علم و آگاهى از حرام يا واجب بودن امرى به آن عمل نكرد و پس از آن، دچار پشيمانى و ندامت نشد، اين، علامت بى‌اعتقادى و عدم التزام به دين است؛ ولى اگر حالت ندامت دست داده و با خود عهد و پيمان بست كه آن عمل حرام را مرتكب نشده يا امر واجب را به جا‏آورد، اين شخص مشكل ضعف ايمان دارد كه بايد به تقويت آن پرداخته و اين نقيصه را جبران كند. لازم به توضيح است احكام اسلام سه دسته‌اند:

الف)
اعتقادى است مانند توحيد، نبوت، حضرت و معاد كه عمل انجام دادنى در آن نيست و صرف اعتقاد و يقين است،
ب) احكام شرعى است همانند واجبات، محرمات، مكروهات و مستحبات اينجا صرف علم و اعتقاد كافى نيست و آنچه از ما خواسته شده، عمل است
ج) مسائل اخلاقى و روحى است، مثل آراسته شدن به فضايل انسانى و الهى (تحليه) و پيراسته شدن از صفات ناپسند و غير اخلاقى (تخليه) كه در اين مقوله نيز تنها وظيفه ما عمل به دستورات است، در قسم دوم  (احكام و فروعات شرعى) متأسفانه قشر وسيعى از مردم نيز بدين مشكل دچارند كه با وجود علم به وجوب نماز، روزه، خمس، امر به معروف، نهى از منكر و حج، از روى سهل‏انگارى و سستى از انجام آن‌ها كه در ظاهر با مشقت و سختى همراه است، خوددارى مى‏كنند هر چند خود را مسلمان مى‏دانند. اين مشكل، تنها با تقويت بنيه اعتقادى و كلامى (همان قسم اول) قابل حل است؛ يعنى شخص بايد با مطالعه، تفكر و موعظه، ديدگاه خود را به خدا، معاد، عذاب آخرت و نبوت تصحيح كرده و در خود، برابر احكام الهى احساس تكليف را ايجاد كند. در قسم سوم (صفات اخلاقى و روحى) انجام خصوصيات اخلاقى ستوده و ترك صفات ناپسند، تنها براى رسيدن افراد به كمال انسانى و تخلق آنها به اخلاق الهى توصيه شده است؛ يعنى انجام اين امور، جزء كرامت‌هاى انسانى و
الحقیر بازدید : 124 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

آيت الله  سيد مرتضي كشميري

يكي از علماي عامل كه شخصيت و سيره او همواره مورد توجه و اعجاب اهل نظر بوده، آيت الله سيد مرتضي كشميري است. ذكر فضائل و مناقب او ورد زبان بزرگاني از اهل معرفت و نقل محافل اهل سلوك بوده و هست و خواهد بود.سيد مرتضي در سحرگاه جمعه هشتم ربيع الثاني 8621 هجري در شهر لكنهو در بلاد هندوستان ديده به جهان گشود. پدربزرگ مادري او (علي بن صفدر صالح رضوي) (معروف به سيد علي كشميري) (7121-9621) از شاگردان شريف العلماء، صاحب جواهر و شيخ انصاري بوده است. صاحب جواهر در اجازه‌اي كه براي او نوشته او را به صفاي باطن و نيز قدرت علمي بالا ستوده است. پدر سيد مرتضي، (سيد مهدي شاه) بود. او را به عبادت بسيار و مواظبت بر نوافل و ادعيه و اذكار و سجده‌ها توصيف كرده‌اند. در عين حال از علماي برجسته عصر خود نيز بوده و آثاري در فقه و اصول و... از او بر جاي ماند. اما مادر او كه دختر سيد علي كشميري (رضوان الله عليه) بود، در كتب درسي متداول و به خصوص در رياضيات مهارت داشته است. فرد ديگري كه از خاندان سيد مرتضي شايسته ذكر است، سيد ابوالحسن دایي اوست كه از نوادر روزگار و از مجتهدين بزرگ بود. او علاوه بر اينكه اشتغال به تحقيق، تدريس علوم مختلف و وظايف ديگر داشت، اهل منبر و خطاب و وعظ و ارشاد نيز بود و نماز جمعه را اقامه مي‌كرد. از او آثار بسياري در فقه، حديث، رجال، كلام، ادبيات و... بر جاي ماند. بسياري از اطلاعات اندكي را كه ما از دوران اقامت سيد مرتضي در هند مي‌دانيم، مرهون دایي او (سيد ابوالحسن رضوي) هستيم. سيد مرتضي در چنين خانواده‌اي تربيت شد و رشد يافت. او پس از خوشه‌چينى از خرمن عالمان وطن خود، براى كسب علم و معرفت و معنويت بيشتر به عتبات عاليات سفر كرد. هجرت سيد به عراق كه در چهارده يا پانزده سالگى انجام شد به منزله اعراض از هند و جلاى وطن تا آخر عمر بود. وى با تمام وجود به محضر اميرالمؤمنين و ساير امامان مدفون در عراق‏ وارد شد. او در تمام مدتى كه در هند بود با اطرافيان، با زبان هندى سخن مى‏گفت، ولى در عراق، به شدت از اين زبان اجتناب مى‏كرد. خلاصه با پشتكارى عالى به كسب علم و معنويت همت گماشت.
وى در سن 32 يا 42 سالگى براى حضور در درس مرحوم ميرزاى بزرگ شيرازى به شهر سامرا، كه كانون توجه طلاب و علما بود؛ وارد شد. تا آن زمان وى در نجف بود. از بررسى اساتيد وى، مى‏توان فهميد ايامى را نيز در كربلا سپرى كرده است.
سيد مرتضى پس از مدتى اقامت در سامرا و شايد همزمان با رحلت ميرزاى شيرازى (قدس سره) و انتقال دوباره مركزيت علم به نجف اشرف، به اين شهر مقدس بازگشت و به تدريس و پرورش شاگردانى عالم پرداخت.

در عراق با دختر آيت‌الله سيد محمد على حسينى شاه عبدالعظيمى (قدس سره) ازدواج كرد. آيت‌الله شاه عبدالعظيمى از عالمان مجتهد و اهل زهد و عبادت بود كه در صحن حيدرى حرم اميرالمؤمنين‏ (عليه السلام) اقامه نماز جماعت مى‏كرد. از آثار او می‌توان به موعظة السالكين و منتخب الخلاصه اشاره کرد.

غروب
سيّد مرتضى در پنج سال آخر عمر پر بركتش دو بيمارى داشت.1  البته معلوم
الحقیر بازدید : 106 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)
- نمى‏دانم چرا در مراسم عزاى حسينى از چشمانم اشك نمى‏آيد؟
شايد يكى از دلايلى كه باعث شده در مراسم سوگوارى سيدالشهدا به قول شما حتى قطره‏اى اشك از چشمان شما جارى نشود، اين باشد كه ذهنيت عقلانى شما چه بسا توجيه مناسبى براى گريه كردن نيافته است و اگر به فلسفه گريه بر امام حسين (علیه السلام) و ديگر ائمه مظلوم پى ببريد، اين مسئله حل شود.

البته همان طور كه مى‏دانيد گريه بر امام حسين (علیه السلام) از واجبات نيست، ولى مسئله گريه و عزادارى براى حضرت سيدالشهداء از بافضيلت‏ترين اعمال است و فلسفه‏هاى سازنده و تربيتى متعددى دارد از جمله: 1- زنده داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسينى، 2- الهام‌بخش روح انقلابى و ستم‌ستيزى، 3- پيوند عميق عاطفى بين امت و الگوهاى راستين، 4- اقامه مجالس دينى در سطح وسيع و آشنا شدن توده‏ها با معارف دينى، 5- پالايش روح و تزكيه نفس، 6- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم

البته در ميان انسان‌ها از نظر اثرپذيرى‏هاى عاطفى تفاوت‏هايى وجود دارد، ازاين‏رو شما نبايد چندان نگران باشيد و چه بسا به تدريج و با شركت در مجالسى كه از حال و سوز و گداز بيشترى برخوردار است بتوانيد بر اين مسئله فائق آييد.

اما نكته قابل ذكر اين است كه ائمه اطهار (علیهم السلام)  به ما تذكر دادند كه در مراسم سوگوارى حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام)  اگر گريه به چشمان شما نيامد، حالت حزن و اندوه به خود بگيريد و سرتان را پايين بياوريد و به اصطلاح حالت «تباكى» به خود بگيريد، تا انشاءالله اجر و ثواب عزادارى آن حضرت نصيب شما بشود.

اما براى درمان خشكى چشم راه‏هاى زير مفيد است: پرهيز از گناه، بيدارى سحر و تلاوت قرآن، روزه‏دارى و پرهيز از پرخورى و پرخوابى، شركت در مجالس موعظه و نصيحت، مطالعه احوال بزرگان و شيفتگان حضرت حق، 2- حقد و كينه را چگونه از خود برطرف كنيم؟
حِقد (كينه) پنهان كردن دشمنى در دل و ثمره غضب است. زيرا غضب وقتى [به سبب عجز از انتقام] تشفّى پيدا نكرد و ناچار فرو خورده شد، به باطن مى‏رود و در آنجا به صورت حقد و كينه درمى‏آيد. كينه از مُهلكات بزرگ است.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اَلمؤمِنُ لَيسَ بِحَقُودٍ (مؤمن كينه‏توز نيست.) غالباً كينه ملازم با آفاتى است، از قبيل حسد، دورى و بريدن از شخص مورد كينه، ايذاى او و دست زدن به محرماتى از قبيل: دروغ، غيبت، بهتان، فاش كردن راز، پرده‏درى، اظهار عيب، شماتت نسبت به بلايى كه به وى رسيده و خوشحالى از آن، شادى از ظهور لغزش‏ها و خطاهاى او، استهزا و مسخره كردن وى، اعراض از او برای خوار شمردنش، ادا نكردن حقوق او (مانند دين يا صله رحم)و غیر اینها. همه اينها حرام است و به تباهى دين و دنيا مى‏انجامد و ضعيف‏ترين مرتبه كينه اين است كه از آفات ياد شده احتراز كند و براى كينه مرتكب گناه نشود. لكن برفرض كه هيچ يك از اينها پديد نيايد، خود كينه از امراضى است كه بر باطن آدمى سنگينى مى‏كند و روح از آن متألّم و در آزار است.

الحقیر بازدید : 128 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)
آثار گناه
چرا افسردگی‌ام زياد شده؟ چرا قواي عقلي و حافظه‌ام ضعيف شده؟ چرا رزق و روزي‌ام با مشكل مواجه شده ؟ اصلا چرا تلاش‌هايم به نتيجه نمي‌رسد؟ چرا علي‌رغم تمنّاي زيادي كه دارم، در مسائل معنوي پيشرفت نمي‌كنم  و احساس خوش معنويت و آرامش به من دست نمي‌دهد؟  چرا؟
وقتي اين سؤالات و صدها سؤال ديگر از اين قبيل را بررسي  و علت‌يابي مي‌کنیم، به يك پاسخ می‌رسیم و آن هم گناه است. آري همه اين مشكلاتي كه ذكر شد نتيجه و آثار گناه است.  اگر متوجه بشويم كه علت همه مشكلات ما ناشي از ارتكاب گناه است تصميم ما براي ترك گناهان دوچندان مي‌شود. لذا اين مقاله در صدد است كه در چند شماره  به بخشي از آثار زيان‌بار و مهلك گناهان بپردازد، به اميد اينكه جامعه ما از لوث گناهان پاك شود.
آثار فردي گناه
♦ 1. كاهش قواي عقلي
قواي عقلي و فكري هر انساني ثابت و پايدار نيست، بلكه متناسب با افعالي كه از او صادر مي‌شود اين قوا شدت و ضعف پيدا مي‌كند. گناه از اموري است كه باعث ضعيف شدن قواي عقلي و فكري انسان مي‌شود. چرا كه عقلانيت انسان از جنس نور است و گناه توليد كننده ظلمت و اين دو با هم جمع نمي‌شوند.
از پيامبر خدا نقل شده كه به ابن مسعود سفارش مي کند :
از مستي گناه بپرهيز چرا كه براي گناه هم جنوني مانند جنون شراب وجود دارد، بلكه جنونش شديد‌تر است .1
انساني كه قواي عقلي او رو به ضعف بگذارد، هر خيري از او دور مي‌شود و آمادگي هر اشتباه و خطايي را پيدا مي‌كند. چرا كه فرمودند: فقط با عقل است كه هر خيري به دست مي‌آيد.2
♦ 2. از بين رفتن محفوظات
همه ديده‌ايم كه انسان‌ها از نظر قوه حافظه برابر نيستند، بلكه با هم اختلاف دارند. اموري هم در زياد و كم شدن حافظه تأثير دارند كه از آن جمله معصيت الهي است. بنابر روايات اهل بيت (عليهم السلام) معصیت باعث از بين رفتن محفوظات از ذهن انسان مي‌شود.
ابن مسعود از پيامبر «صلوات الله عليه و آله» نقل مي‌كند :
از گناهان بپرهيز چرا كه گناهان از بين برنده خيرات هستند. وقتی بنده گناه مي‌كند، به واسطه انجام آن، علمي را كه ياد گرفته بود فراموش مي‌كند.3
اگر بنا باشد انسان زحمت تحصيل علم را بكشد اما معلوماتش باقي نماند، پس زحمت او بي‌نتيجه است و هميشه در جهالت باقي خواهد ماند

♦ 3. قساوت قلب

يكي از اموري كه در سعادت انسان‌ها نقش كليدي دارد، داشتن قلبي تأثيرپذير و رقيق است. اگر قلب انسان را قساوت بگيرد، ديگر نسبت به امور لطيف و ظريف و نوراني تأثيرپذير نخواهد بود. در نتيجه  بسياري از امور  كه
الحقیر بازدید : 108 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

آیا روح انسان فانی می شود یا نه؟ اگر مجرّد است و فانی نمی شود پس چگونه با آیه شریفه (( کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ ))(هر چیزی جز ذات خداوند هلاک و فانی می شود)(قصص آیه 88)سازش پیدا می کند؟

 

پاسخ

باید توجّه داشت که((هلاک))در آیه شریفه به معنی نابودی و فناءِ مطلق نیست زیرا نه روح انسان،بلکه جسم انسان هم نابود محض نمی شود،و پس از تجزیه شدن،در دل خاک و دیگر موجودات این جهان باقی می ماند و در روز رستاخیز هم از آن برانگیخته می شود.
بنابراین ما چه روح را مجرّد بدانیم و چه ندانیم،هرگز فانی مطلق و نابود محض نمی شود، حتّی جسم انسان هم چنین نخواهد شد بلکه منظور از هلاک در آیه شریفه به هم خوردن ترکیب و فنای صورت است.بنابراین فنا وهلاک یک انسان همین است که رابطه روح وجسم او قطع شود و آن وضع سابق به هم بخورد،اگر چه هر کدام از جسم و روح به وضع دیگری به بقاء خود ادامه دهند.
گواه این مطلب آیات فراوانی است که درباره هلاک اقوام گذشته وارد شده است مانند: وَ اِنَّهُ اَهْلَکَ عاداً الْاُولیٰ وَ ثَمُوُدَ فَما اَبْقیٰ وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ ((خداوند طایفه عاد نخستین و ثمود را هلاک کرد و کسی از آنها باقی نگذارد،همچنین قوم نوح را هلاک نمود))
(نجم آیات 52-50)
روشن است که منظور از هلاکت اقوام عاد و ثمود و نوح در این آیات همان میراندن آنها و بر هم زدن رابطه جسم و جان آنها است . بنا براین،منظور از آیه (کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ اِلّٰا وَجْهَهُ)این است که تمامی موجودات جهان هستی متلاشی می شوندو وضع آنها دگرگون می گردد و تنها ذات پاک خدا است که از هر گونه دگرگونی برکنار است.

 

الحقیر بازدید : 77 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

آيا شيعه به جهنم مي رود؟

 

پاسخ

اگر منظور عذاب دوزخ باشد خير شيعيان واقعي عذاب نخواهند ديد.
(براي توضيح بيشتر مي توانيد به تفسير الميزان در تفسير آيه 71 سوره مريم مراجعه فرماييد)

الحقیر بازدید : 98 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

فرق ايمان و اسلام

 

پاسخ

اسلام،اقرار به زبان است که همان شهادتين مي باشد و ايمان اعتقاد قلبي مي باشد
معرفت در لغت به معناي شناخت است و غالباً به معرفت قلبي تفسير مي شود.

الحقیر بازدید : 107 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

دروغ مصلحت آمیزچیست؟ در اسلام چه حکمی دارد؟ وآیا پیامبران و پیشوایان بزرگ چنین دروغی می گفته اند؟

 

پاسخ

دروغ ذاتاًکار فوق العاده بدی است و بسیاری از مشکلات و بدبختی ها و نابسامانی های اجتماعی کنونی ما براثر همین دروغ است ،در بعضی از بیاناتی که از ائمّه اهل بیت (علیه السلام) رسیده دروغ را کلید سایر گناهان شمرده اند!
ولی درعین حال در پاره ای از موارد استثنایی پیش آمدهایی می کند که اگر انسان در آنجا راست بگوید فتنه و فساد بزرگی بر پا می شود در حالی که اگر راست نگوید آتش فتنه خاموش می گردد،مثلاً هر گاه میان دو نفر اختلاف شدیدی باشد و یکی از آنها پشت سر دیگری بد گویی کند و ما هم بشنویم، وبدانیم که اگر در برابر سؤالاتی که می شود راست بگوییم و بد گوئی های اورا فاش کنیم آتش فتنه ای بر پا می شود که ممکن است تلفات و خسارات مهمّی به بار آورد،بدیهی است در چنین موردی راست گفتن کار غلطی است،و هیچ عاقلی نمی تواند بگوید در چنین موردی هم باید راست گفت،این یک قانون مسلّم عقلی است که هر گاه فساد چیزی،از صلاح آن بیشتر باشد ما باید از آن چیز بپرهیزیم. قوانین اسلامی نیز این حکم عقلی را تأیید نموده ،و درچنین موارد استثنایی از روی ضرورت ، دروغ گفتن را تجویز می کند.
ولی به دو موضوع باید مؤکّداً توجّه داشت :
نخست اینکه این موضوع کاملاً جنبه استثنایی دارد و جز در شرایط خاصّی دروغ گفتن جایز نیست و نباید عدّه ای موضوع ((دروغ مصلحت آمیز)) را دستاویز کرده و بدون جهت و یا برای بدست آوردن منافع شخصی غلطی دروغ بگویند و این عمل زشت را  به نام اینکه مصلحت ایجاب کرده مرتکب شوند.
دوّم اینکه اسلام به قدری به موضوع دروغ اهمّیّت داده که حتّی در موردی که ضرورت ایجاب می کند که انسان دروغ بگوید دستور((توریه)) داده و در میان دانشمندان و فقهاءِ ما این فتوی مشهور است.
منظور از ((توریه)) این است که در موارد ضروری به جای دروغ گفتن جمله ای گفته شود که شنونده به گمان خود از آن مطلبی استفاده کند در حالی که منظور گوینده چیز دیگری بوده است مثلاًکسی از ما بپرسد آیا فلان کس درباره من چنین حرف بدی زده؟ ما در جواب بگوییم : نه و منظورمان این باشد که به این عبارت نگفته،اگر چه همان مطلب را به عبارت دیگر گفته است،ولی شنونده از کلمه ((نه)) چنین می پندارد که اصلاً آن حرف درباره او گفته نشده است.
و اگر در کلمات پیشوایان دین به مقتضای ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگیری از اختلافات و فتنه ها دروغ مصلحت آمیزی بوده است حتماً از قبیل توریه است که دروغ محسوب نمی گردد.
این نکته هم ناگفته نماند در مواردی که وظیفه انسان توریه یا دروغ مصلحت آمیز باشد اگر راست بگوید گناه کرده و هر فسادی به وجود بیاید او مسؤل است! روشن است که در آیات قرآن هیچ گونه دروغ مصلحت آمیز و توریه وجود ندارد،یعنی درباره آیات و احکام الهی اصولاً چنین ضرورتی مفهوم ندارد.

 

الحقیر بازدید : 96 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

آیا تنبیه بدنی زن جایز است؟ آیا صحیح است که در قرآن مجید اجازه داده شده که اگر زن از حقوق زناشویی سر باز زند او را تنبیه بدنی نمایند؟

 

پاسخ

جای تردید نیست که اسلام خدمات پر ارزشی به جامعه زنان عالم کرده،و حقّ بزرگی به گردن آنها دارد حتّی آن دسته از نویسندگان تاریخ تمدّن غربی که نظر خوش به اسلام ندارند مانند ((کرین برینتون)) و ((جان کریستوفر)) و ((روبرت لی وولف)) در کتاب تاریخ تمدّن غرب و مبانی آن در شرق ، صریحاً اعتراف می کنند که نهضت اسلام کمک مؤثّری به بهبود حال زنان نمود و قرآن مجید نیز دستور های مؤکّدی در این باره صادر کرده است نمونه آن آیه شریفه ((وَعٰاشِروُهُنَّ بِالْمَعْروُفِ)) (نساء آیه 19) و ((هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُنَّ)) (بقره آیه 187) می باشد.
در بیانات پیشوایان اسلام به قدری درباره خوش رفتاری با زنان تأکید شده که فرموده اند در برابر آنها حتّی ترشرویی نکنید ((لاٰ قَبیح لَها وَجْها)) همچنین زنان را موظّف کرده که با نهایت مهربانی و خوشرفتاری با شوهران رفتار نمایند.
امّا در مورد تنبیه خفیف بدنی زنانی که حاضر به اداءِ حقوق زناشویی نیستند دستور صریح قرآن این است که شوهر نخست از طریق پندواندرز،سپس با جدا کردن بستر خویش و قهر کردن وارد گردد،اگر هیچ وسیله ای مؤثّر نشد در این صورت می تواند از تنبیه خفیف بدنی استفاده کند و بدیهی است که این موضوع یک موضوع کاملاً استثنایی ودرحقیقت حکم جرّاحی یک بیمار را دارد که مخصوص مواقع ضرورت است.
حتّی اگر شوهر نیز از انجام حقوق زناشویی سر باز زند و راهی برای وادار ساختن او به انجام این حقوق جز تنبیه بدنی نداشته باشد حکومت اسلامی حق دارد او را تنبیه بدنی نماید.
این نکته نیز لازم به یادآوری است که در بعضی از زنان (طبق نظریه روانشناسان) همواره یک حالت ((مازوشیم)) (آزارخواهی) وجود دارد که گاهی به عللی تشدید می گردد و به صورت یک بحران روانی بروز می کند،در این گونه موارد بحرانی و استثنایی تنبیه ملایم در تسکین روحی آنها مؤثّر است.
به این نکته نیز باید توجّه داشت که تنبیه مزبور نباید طوری باشد که موجب مجروح شدن یا حتّی سیاه و کبود و سرخ شدن بدن گردد.

 

الحقیر بازدید : 87 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

يكي از بهترين ذكر ها را در سجده نماز كه اثرات معنوي بالاي دارد بفرماييد ؟

پاسخ

يكي از دعاهايي که مناسب است در سجده خوانده شود اين دعا است :  يا خَيرَ المَسئولينَ وَ يا خَيرَ المُعطينَ اُرزُقني وَ ارزُق عِيالي مِن فَضلِکَ فَإِنَّکَ ذُوالفَضلِ العَظيم.
امّا يكي از بهترين ذكر ها در سجده ، اين ذکر است :  اَللّهُمّ صَلّ عَلي مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد .

الحقیر بازدید : 75 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

نزديكي با همسر در محرم مخصوصا شب عاشورا چه حكمي دارد ؟

 

پاسخ

اشکال شرعي ندارد امّا بهتر است به جهت رعايت ادب در شب ديگري اين کار انجام شود.

الحقیر بازدید : 87 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)
  
آيا دختر ها مي توانند بدون اجازه پدرشان ازدواج كنند و اگر پدري بدون علّت موجّه مانع ازدواج دخترش بشود چه بايد كرد؟
 

پاسخ

ازدواج دختران باكره تنها با اجازه پدر ميسّر است. اگر پدر نباشد جدّ پدري مي تواند اجازه را بدهد. و در اينجا بين عقد موقّت و دايم تفاوتي نمي كند و اگر پدري بدون علّت موجه مانع ازدواج دخترش بشود و همچنين اجازه گرفتن از پدر يا جدّ پدري به جهت غايب بودن يا غير آن ممكن نباشد و دختر حاجت زيادي در همان وقت به ازدواج داشته باشد اجازه پدر و جدّ لازم نيست.
در عين حال نظر بسياري از فقهاء اين است در صورتي كه پدر و يا جدّ پدري حضور دارند تلاش كنند رضايت آنها را جلب نمايند.

منبع: کتاب 200 پرسش و پاسخ آقای سید کاظم ارفع

الحقیر بازدید : 85 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

نظر شيعه در مورد عايشه همسر پيامبر چيست و چه جايگاهي نزد شيعه دارد؟

 

پاسخ

قرآن مجيد از زنان پيامبر (ص) با عبارت مادران مؤمنين تعبير مي کند : « وَاَزواجُهُ اُمُّهاتُکُم» و شيعه تنها نسبت به برخي افعال ايشان با پيامبر در زمان حيات او و پس از مرگ او،و نيز افعال عايشه در مقابل امير المومنين علي (ع)به خصوص شرکت او در جنگ جمل و مخالفت او با امام زمان (منظور حضرت علي(ع))خود انتقاد دارد. براي مثال دو مورد از مواردي که در قرآن و صحاح و تواريخ اهل سنت آمده است متذکر مي شويم:
خداوند به عايشه و حفصه مي فرمايد:
« اگر به سوي خدا تو به کنيد(نيکوست،چراکه )قلب هاي شما به گناه متمايل شده و اگر بر آزار پيامبر همکاري کنيد،خداوند ناصر و حافظ اوست و جبرييل و صالحان از مومنين و ملائکه پشتيبان اويند.» سوره تحریم آيه 4 و اين تهديد صريح است از جانب خداوند براي عايشه و حفصه (صحيح بخاري،جلد 3 ص 5و 6،باب عرفه ،از کتاب مطالم خداوند متعال مي فرمايد:اگر پيامبر شما را طلاق دهد،اميد است که خداوند همسراني بهتر از شما که زنان مسلمان و مومن هستند به وي عطا کند.(سوره تحريم آيه 5)
اين آيه به شهادتن عمربن خطاب درباره عايشه و حفصه نازل شده چنانکه در صحيح بخاري آمده است (صحيح بخاري،جلد 6ص69 باب « ا ابسه النبي الي ابعض ازواجه». ضمنا به تنهايي دلالت دارد که زنان مومنه اي در ميان مسلمانان وجود داشته اند که بهتر از عايشه بوده اند

الحقیر بازدید : 79 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

فلسفه وجودي وماهيت شيعه چيست ؟

پاسخ

 در اصطلاح به پيروان اميرالمؤمنين علي عليه السلام شيعه مي گويند و ماهيّت شيعه همان ماهيّت اسلام است (منظور شيعه اَثناعشريّه يعني کساني که دوازده امام حق را که اولين آن اميرالمؤمنين علي عليه السلام و آخرين ايشان حضرت مهدي عليه السلام مي باشد را قبول دارند.)

الحقیر بازدید : 84 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

حضرت علي عليه السلام پيرو پيغمبر بوده پس شما چراپيروعلي عليه السلام هستيد؟

 

پاسخ

 پيروي از حضرت علي عليه السلام ، منطبق است بر آيات قرآن که معروفترين آن آيه ي تبليغ است (يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليک من ربک ... سوره ي مائده آيه ي 67) اين آيه در غدير خم ، پس از اينکه پيامبر (ص) بعد از بجا آوردن اعمال حجّ (حجّه الوداع)،به مدينه بر مي گشتند، نازل شد. طبق نظر علماي شيعه وبسياري از علماي اهل سنّت در اين آيه خداوند متعال ، به پيامبر(ص) وحي کرد که حضرت علي عليه السلام را به جانشيني خود بگمارد. (چننانچه امام فخر رازي،آلوسي ، ميبدي که از بزرگان و معروفين اهل سنّت هستند در تفسير اين آيه ، جريان غدير خم را نقل مي کنند ، که شما مي توانيدبه کتب تفسيري ايشان مراجعه نمايند).
همچنين منطبق است بر فرمايش پيامبر گرامي اسلام (ص) که مي فرمايد: من شما را ترک خواهم کرد و دو چيز گرانبها را نزد شما باقي خواهم  گذاشت :يکي کتاب خدا (قرآن) و ديگري عترتم را (اهل بيتم عليهم السلام) که اين دو از هم جدا نمي باشند تا روز قيامت که بر من وارد شوند. (اين حديث را بسياري از علماي اهل سنّت نقل نموده اند.)

الحقیر بازدید : 81 دوشنبه 07 فروردین 1391 نظرات (0)

 

آیا این آیه با معصوم بودن پیامبر (ص) سازگار است؟ اگر پیامبر اسلام و سایر پیامبران معصوم از گناه هستند،پس مقصود از آمرزیدن گناه پیامبر در آیه اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً،لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّر ... چیست؟!

 

پاسخ

نخست باید توجّه داشت که پایه گذاران نهضت ها و مردان انقلابی که برخلاف مسیر افکار عمومی گام برمی دارند و می خواهند جامعه منحط و آلوده را با برنامه های مترقّیانه خود اصلاح کنند،در نخستین قدم،با یک رشته مخالفت ها و دروغ ها و نسبت های ناروا و تهمت های بی اساس روبه رو می شوند،تهمت زدن یکی از حربه های رایج در جامعه های عقب افتاده است که رجال و شخصیت های بارز خود را بر اثر کوتاهی فکر و کمی ظرفیت آماج تیرهای زهر آگین تهمت ها و نسبت های ناروا قرار می دهد.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از این قائده مستثنی نبوده آن حضرت نیز با مخالفت قریش وتهمت های بی اساس آنان روبه رو گردید،کسی که تا دیروز امین و راستگو و پرهیزکار قریش بود از روزی که با افکار پست آنها مخالفت نمود و مردم را به خدا پرستی دعوت کرد به سحر وبه جنون و افتراء بر خدا متّهم گردید و قرآن این تهمت ها را ازآنان نقل کرده بطور مسلّم این گونه نسبت ها اگر درحقّ عدّه ای مؤثر نباشد،درباره عدّه ای ساده لوح و کم ظرفیت باعث شک و تردید در صدق گفتار و ادّعای پیامبر می باشد و راستی یک دسته از مردم برای مدّتی در شکّ و تردید و دو دلی نسبت به این تهمت ها به سر می برند.

الحقیر بازدید : 76 شنبه 05 فروردین 1391 نظرات (0)

 

بارگاه مقدس حضرت زينب کبری (س), دمشق

 

ويژه نامه اي به مناسبت
ميلاد باسعادت حضرت زينب كبري (س)
5 جمادی الاول سال 5 هجري قمري


حضرت زينب كبري (س) در 5 جمادی الاول سال 5 هجري قمري به دنيا آمد و در 15رجب سال 63 هجري رحلت يافت. همان بانويي كه استوار و مقاوم به دفاع از حق و تهاجم به ستم پرداخت و ناروايي امويان را افشا نمود و با تازيانه كلماتش در دل كارگزاران يزيد هراس افكند, كوله بار اسارت را بر دوش كشيد و كارواني را كه لطف خدا بدرقه آن بود از شهري به شهري ديگر هدايت كرد و در صيانت از نهضت عاشورا كوشيد. بانويي كه به هيچ ذلتي تن نداد و نمونه آشكاري از انسانيت و پرهيزگاري گشت و در رسانيدن پيام امام سوم كوتاهى نكرد.

حضرت زينب (س) بزرگ بانوي جهان اسلام، بيدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهاي دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " داناي بدون آموزگار و فهميده بدون فهماننده " بود. الگوي راستين وي، بانوي دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وي بوده است. زينب (س) در دامان پرمهر و معنويت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامي و قرآني سيراب گشت. رسالت راستين زينب هنگامي آغاز گرديد که پس از به شهادت رسيدن امام حسين (ع) و هفتاد و دو تن از يارانش با ايراد سخنان آتشين به بيدارگري مردم کوفه و ستيز با ستمکاران و يزيديان پرداخت.

 

الحقیر بازدید : 106 دوشنبه 29 اسفند 1390 نظرات (0)

              

منظور از مهدويت چيست واز چه زمانى آغاز شده است؟

پاسخ: اعتقاد به مهدى موعود مسئه اى است که در تمام اديان ومذاهب مختلف جهان اعم از وثنيت، کليميت، مسيحيت، مجوسيت، اسلام وغيره مطرح بوده وهست؛ بدين معنى که در آخر الزمان، مصلحى ظهور خواهد کرد وبه جنايتها وخيانتها وتبعيضهاى بشر خاتمه خواهد داد.

الحقیر بازدید : 106 دوشنبه 29 اسفند 1390 نظرات (0)

وضعيت زنان در آخر زمان

آخرالزّمان، از زبان پیامبر(ص)

 

«روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمّم باشند و از هماهنگی و اتّفاق‌نظر و اتّحاد به دور شوند. آن‌چنان به قوانین اسلامی بي‌اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود و چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون و روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.»

الحقیر بازدید : 92 دوشنبه 29 اسفند 1390 نظرات (0)
                  اجرای طرح ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در سال 91

 

حجاب از ديدگاه حضرت زهرا(س):

روزي مرد نابينايي با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانيد، پيامبر اكرم(ص) كه در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسيد: «با اين كه اين مرد نابيناست و تو را نمي‏بيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمي‏بيند، من كه او را مي‏بينم، وانگهي او بو را استشمام مي‏كند». حضرت زهرا(س) فرموده اند: برترين كار براي زنان اين است كه آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند.
 

الحقیر بازدید : 110 دوشنبه 29 اسفند 1390 نظرات (2)

ماموريت ويژه

حاج احمد گفت:‌«امروز يك ماموريت ويژه داريم . بايد برويم سفارت امريكا.»

مرد خنديد؛ خوشحال بود. حاج احمد گفت: «بايدخيلي مواظب باشي.»

بعد پشت فرمان نشست و راه افتادند.

خيابان هاي شهر شلوغ بود. ماشينها پشت سر هم ايستاده بودند و مرتب بوق مي‌زند. چترسياهي روآسمان شهر پهن شده بود و همه جا بوي دود مي‌داد.

ماشين پيچيد تو خياباني كه سفارت آمريكا در آن قرار داشت. سفارت، با ديوارهاي كوتاه و درختان كاج، جلويشان بود. ماشين پيچيد جلوي در سفارت وايستاد . مردي با موهاي بلند و بور جلو آمد. حاج احمد برگه‌اي را نشان داد . مرد كناررفت، درها بازشد و ماشين حركت كرد.

الحقیر بازدید : 80 دوشنبه 29 اسفند 1390 نظرات (0)
 

 

(ويژگيهاى منتظرين)

شناخت امامت و امام :

                چشم انتظارى جز بر پايه شناخت ميسّر نيست. ابتدا بايد رهبرى مبتنى بر وحى و عصمت را شناخت و به لزوم آن معتقد بود تا بتوان خود را براى استقرار و پذيرش آن آماده ساخت . چنانكه ابتدا بايد نسبت به رهبر معصوم و امام منصوب از طرف خدا و پيامبر، معرفت پيدا كرد تا بتوان در دوران غيبتش به اميد زمان ظهورش به اطاعتش برخواست . و بدينگونه است كه امام باقر(عليه السلام)اين ويژگى را قبل از انتظار بيان مى فرمايد:

       «العارف منكم هذا الأمر المنتظر له ........... كمن جاهد.»

       «از ميان شما هركس كه اين امر را بشناسد و در انتظار آن باشد، بمنزله جهادگران است.»

                و نيز از اين روست كه امام سجاد(عليه السلام) اعتقاد به امامت را پيش از انتظار بيان مى دارد:

       «اِنّ اهلَ زمان غيبته القائلون بامامته، المنتظرون لظهوره، فضل اهل كل زمان»

       «همانا مردم دوران غيبت امام زمان(عليه السلام)كه به امامت و پيشوائى او معتقد باشند و در انتظار ظهورش بسر برند، برتر از مردم هردوران ديگرند.»

 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
این سایت در نظر دارد به امید خدا و یاری امام زمان (عج) بتواند برای معرفی دین و امام زمان قدمی بردارد شاید از ما راضی شوند . برای سلامتی و تعجیل در فرج آن حضرت 5 صلوات بفرستید .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درمورد مطلب ذکر شده چیست ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 83
  • بازدید ماه : 61
  • بازدید سال : 649
  • بازدید کلی : 12,995